«قباء»نام جايى است در نزديكى مدينه كه فاصلهاش تا شهر مدينه حدود دو فرسخ يا كمى بيشتر بوده و اكنون نيز مسجد بسيار زيبايى كه اساس آن را رسول خدا(ص)پى ريزى كرده است در آنجا وجود دارد و اطراف آن را باغهايى سرسبز فرا گرفته.
كاروانهايى كه سابقا از راه مكه به مدينه مىآمدند از آنجا مىگذشتند و سر راه آنها بود، رسول خدا(ص)فاصله راه مكه تا يثرب را پيمود و بيشتر شبها راه مىرفتند تا هم از دشمن محفوظ مانده و هم از گرماى طاقت فرساى صحراى حجاز آسوده باشند و بدين ترتيب تا نزديكى مدينه رسيدند.
از آن سو مردم مدينه كه بيشتر به اسلام گرويده بودند ولى پيغمبر بزرگوار خود را نديده بودند، وقتى شنيدند آن حضرت به سوى يثرب حركت كرده به اشتياق ديدار پيغمبر خود هر روز صبح از خانهها بيرون آمده و تا نزديكيهاى ظهر به انتظار مىنشستند و چون مايوس مىشدند به خانه خود باز مىگشتند.
روزى كه حضرت رسول(ص)وارد«قباء»شد نزديكيهاى ظهر بود و مردم«قبا»كه مايوس شده بودند به خانهها رفتند اما يكى از يهوديان كه هنوز در جاى بلندى نشسته و سمت مكه را مىنگريست ناگهان چشمش به چند نفر افتاد كه از راه رسيدند و در زير درختى آرميدند، حدس زد كه افراد تازه وارد پيغمبر اسلام و همراهان او باشند از اين رو فرياد زد:
اى فرزندان«قيله» (6) آن كسى كه روزها به انتظارش بوديد وارد شد!
حدس او به خطا نرفته بود و مسافران تازه وارد همان رسول خدا(ص)و همراهان بودند.
مردم كه اين صدا را شنيدند دسته دسته بيرون ريختند و به طرف همان جايى كه پيغمبر خدا وارد شده بود هجوم آوردند و رسول خدا(ص)را به خانه بردند.
مشهور آن است كه پيغمبر اسلام به خانه مردى به نام كلثوم بن هدم - كه از قبيله بنى عمرو بن عوف بود - وارد شده و در آنجا منزل كرد، و ابو بكر نيز در خانه مرد ديگرىمنزل كرد.
روزى كه حضرت از غار ثور حركت كرد بر طبق گفتار بسيارى از مورخين روز اول ماه ربيع الاول و روز ورود به«قباء»روز دوازدهم همان ماه بود - كه فاصله مكه تا قباء را دوازده روز طى كرده بودند - و در اينكه چند روز در قباء توقف كرد اختلافى در روايات هست و بسيارى گفتهاند سه روز در قباء بود تا على(ع)و زنهايى كه همراهش بودند به آن حضرت ملحق شده و روز چهارم به سوى خود شهر مدينه حركت كرد و در پارهاى از روايات دوازده روز و پانزده روز نوشتهاند و آنچه از نظر مورخين مسلم است اين مطلب است كه توقف آن حضرت بيشتر به خاطر آمدن على(ع)بود و انتظار ورود او را مىكشيد، و حتى در چند حديث است كه ابو بكر در فاصله آن چند روز به مدينه آمد و چون به قباء بازگشتبه رسول خدا(ص)عرض كرد: مردم شهر منتظر مقدم شما هستند و زودتر حركت كنيد، اما رسول خدا(ص)فرمود: منتظر على هستم و تا او نيايد به شهر نخواهم رفت و چون ابو بكر گفت: آمدن على طول مىكشد!فرمود: نه به همين زودى خواهد آمد.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: درباره محمد(ص) ، هجرت ، ،